رقیه فتحی؛ مهدی محب الدینی؛ اسماعیل چمنی
چکیده
ریشههای مویین حاصل از تلقیح گیاهان با سویههای مختلف Agrobacterium rhizogenes به عنوان ابزار کشت بافتی برای تولید متابولیتهای ثانویه میباشد زیرا ریشههای مویین از ثبات ژنتیکی و بیوشیمیایی برخوردارند همچنین قادرند متابولیتهای گیاهی را در زمان کوتاهی تولید کنند. کاسنی (Cichorium intybus L.) گیاه دارویی متعلق به تیرهی Asteraceae میباشد و حاوی ترکیبات ...
بیشتر
ریشههای مویین حاصل از تلقیح گیاهان با سویههای مختلف Agrobacterium rhizogenes به عنوان ابزار کشت بافتی برای تولید متابولیتهای ثانویه میباشد زیرا ریشههای مویین از ثبات ژنتیکی و بیوشیمیایی برخوردارند همچنین قادرند متابولیتهای گیاهی را در زمان کوتاهی تولید کنند. کاسنی (Cichorium intybus L.) گیاه دارویی متعلق به تیرهی Asteraceae میباشد و حاوی ترکیبات دارویی بسیار مهمی از جمله شیکوریک اسید، اینولین، اسکولین، کومارین و فلاونوئیدها میباشد. در این تحقیق، القای ریشههای مویین توسط A. rhizogenes سویهی 11325 انجام شد. تأثیر سه مدت همکشتی مختلف (24، 48 و 72 ساعت) بر کارایی القای ریشههای مویین در ریزنمونههای برگ و دمبرگ 20 روزه و 28 روزه بررسی شد. بیشترین درصد القای ریشههای مویین (33/53 درصد) و تعداد ریشه (5/8 ریشه در هر ریزنمونه) و بیشترین طول ریشه (16/9 سانتیمتر) در ریزنمونهی برگ 20 روزه و 72 ساعت هم کشتی حاصل شد. تائید مولکولی ریشههای مویین به وسیلهی PCR با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژن rolB انجام شد. در ادامه، تأثیر سه نوع محیط کشت مختلف (MS جامد، MS مایع و MS 2/1مایع) بر میزان تولید زیستتوده در پر رشدترین لاین ریشههای مویین بررسی شد. نتایج نشان داد محیط کشت MS 2/1 مایع، بهترین محیط کشت برای تولید بیشترن وزن تر (01/2 گرم) و خشک (16/0 گرم) میباشد.
مهدی محب الدینی؛ زهرا عظیم زاده؛ اسماعیل چمنی؛ ملیحه عرفانی
چکیده
سوسن چلچراغ (L. ledebourii) کمیابترین گونهی جنس سوسن است که بیشتر در ناحیهی قفقاز میروید. ایران نیز یکی از مهمترین مناطق پراکنش این گونه در حال انقراض است. لزوم توجه به حفظ این گیاه و استفاده از آن در کارهای اصلاحی و انتقال ژن، نیاز به باززایی فراوان آن در شرایط درون شیشهای دارد. بدین منظور در این تحقیق سعی شد تا با استفاده از تنظیم ...
بیشتر
سوسن چلچراغ (L. ledebourii) کمیابترین گونهی جنس سوسن است که بیشتر در ناحیهی قفقاز میروید. ایران نیز یکی از مهمترین مناطق پراکنش این گونه در حال انقراض است. لزوم توجه به حفظ این گیاه و استفاده از آن در کارهای اصلاحی و انتقال ژن، نیاز به باززایی فراوان آن در شرایط درون شیشهای دارد. بدین منظور در این تحقیق سعی شد تا با استفاده از تنظیم کنندههای رشد گیاهی و یک تنش غیرزیستی (فراصوت) توانایی پیازچهزایی و ریشهزایی این گیاه مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار صورت گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که تنظیمکنندهی رشد NAA نقش مهمی در افزایش وزن کل پیازچههای تولید شده دارد، بهطوریکه بیشترین مقادیر این صفت از غلظت 1/0 و 1 میلی گرم در لیتر NAA حاصل شد. همچنین بیشترین تعداد ریشه در هر پیازچه از ترکیب تیماری 01/0 میلی گرم در لیتر BA بدست آمد. در ترکیب غلظتهای مختلف هورمون NAA و هورمون BA، بیشترین وزن کل پیازچهها در ریزنمونهی پیازچه در محیط کشت MS حاوی 1/0 میلی گرم در لیتر NAA بدون BA بدست آمد. همچنین در غلظت بالای BA نسبت به NAA، همهی سطوح فراصوت باعث افزایش تعداد فلسها و وزن پیازچهها گردید و بیشترین تعداد پیازچهها از 10، 20 و 30 ثانیه فراصوتدهی حاصل شد. اثر مثبت تیمار فراصوت بر پیازچهزایی و صفات مربوط به آن نشان میدهد که این تیمار میتواند تاثیر زیادی برای باززایی این گیاه در شرایط درون شیشهای داشته باشد. بنابراین از آنجا که فراصوت به طور غیرمستقیم بر میزان هورمونهای درونزا در ریزنمونه تاثیر میگذارد، توصیه میگردد که در کنار تیمار هورمونی میتوان از تیمار فراصوت در تکثیر این گیاه با ارزش استفاده کرد و با استفاده از آن میزان باززایی از این گیاه را افزایش داد.
اسماعیل چمنی؛ مرضیه قمری؛ مهدی محب الدینی؛ علیرضا قنبری؛ حمیدرضا حیدری
چکیده
لاله واژگون از زیباترین گلهای زینتی و داروئی بومی ایران است، که در معرض خطر انقراض میباشد. در این پژوهش کالوس های لاله واژگون به عنوان ریز نمونه در محیط کشت حاوی غلظت های مختلف NAA (0، 3/0 و 6/0 میلی گرم بر لیتر) در ترکیب با سه سایتوکنین BA (0، 3/0، 5/0 و 1 میلی گرم بر لیتر )، TDZ (0، 1/0، 3/0 و 5/0 میلی گرم بر لیتر) و Kin (0، 5/0، 1 و 5/1 میلی گرم بر لیتر) در قالب ...
بیشتر
لاله واژگون از زیباترین گلهای زینتی و داروئی بومی ایران است، که در معرض خطر انقراض میباشد. در این پژوهش کالوس های لاله واژگون به عنوان ریز نمونه در محیط کشت حاوی غلظت های مختلف NAA (0، 3/0 و 6/0 میلی گرم بر لیتر) در ترکیب با سه سایتوکنین BA (0، 3/0، 5/0 و 1 میلی گرم بر لیتر )، TDZ (0، 1/0، 3/0 و 5/0 میلی گرم بر لیتر) و Kin (0، 5/0، 1 و 5/1 میلی گرم بر لیتر) در قالب سه آزمایش جداگانه بر پایه طرح کاملا تصادفی کشت گردیدند. نتایج به دست آمده نشان داد که در هر سه آزمایش، در محیط کشت های حاوی 6/0 میلی گرم بر لیتر NAA در ترکیب با همه غلظت های سایتوکینین ها بیشترین میزان کالوس زایی (100 درصد ) به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد هر چند کالوسزایی در محیطهای فاقد NAA نیز انجام گرفت، اما به منظور دستیابی به حداکثر کالوسزایی حضور NAA ضروری می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده در محیط های فاقد سایتوکینین در هر سه آزمایش، باززایی صورت نپذیرفت. همچنین حضور NAA در ترکیب با Kin برای باززایی ضروری می باشد و در محیط هایی که تنها حاوی Kin می باشد، هیچ گونه باززایی مشاهده نشد.
حسن حسنی جیفرودی؛ مهدی محب الدینی؛ بهروز اسماعیل پور؛ اسماعیل چمنی
چکیده
شنبلیله با نام علمی Trigonella foenum– graecum گیاهی یکساله از تیره بقولات است. ریشه، برگ و بذر آن دارای ترکیبات دارویی مهمی میباشد. تحقیق حاضر به منظور تعیین مناسبترین غلظت تنظیم کنندههای رشد گیاهی برای تولید گیاهچههای درونشیشهای با استفاده از ریزنمونههای کوتیلدون و هیپوکوتیل دو ژنوتیپ ایرانی (اردستانی و نیشابوری) شنبلیله انجام ...
بیشتر
شنبلیله با نام علمی Trigonella foenum– graecum گیاهی یکساله از تیره بقولات است. ریشه، برگ و بذر آن دارای ترکیبات دارویی مهمی میباشد. تحقیق حاضر به منظور تعیین مناسبترین غلظت تنظیم کنندههای رشد گیاهی برای تولید گیاهچههای درونشیشهای با استفاده از ریزنمونههای کوتیلدون و هیپوکوتیل دو ژنوتیپ ایرانی (اردستانی و نیشابوری) شنبلیله انجام گرفت. ریزنمونهها در محیط کشت MS حاوی تنظیم کنندههای رشد گیاهی IBAو TDZ جهت القای کالوس و باززایی مستقیم کشت گردیدند. در این آزمایش از دو ترکیب TDZ + IBAاستفاده شد. در ترکیب اول، IBA دارای 4 سطح (0، 1/0، 3/0، 5/0 میلیگرم در لیتر) و TDZ دارای 5 سطح (0، 2/0، 4/0، 6/0، 8/0 میلیگرم در لیتر) و در ترکیب دوم، IBA دارای 4 سطح (0، 05/0، 1/0، 15/0 میلیگرم در لیتر) و TDZ دارای 7 سطح (0، 2/0، 25/0، 3/0، 35/0، 4/0، 45/0 میلیگرم در لیتر) بودند. آزمایشها بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار انجام گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که ریزنمونههای کوتیلدون و هیپوکوتیل ژنوتیپهای اردستانی و نیشابوری کالوسزایی کردند، در حالیکه باززایی مستقیم تنها در ریزنمونههای هیپوکوتیل ژنوتیپها مشاهده شد. بیشترین درصد کالوسزایی ریزنمونههای کوتیلدون (75 درصد) در ژنوتیپ نیشابوری و در محیط کشت MS حاوی IBAmg l-1 5/0 + TDZmg l-1 4/0 بدست آمد. همچنین بیشترین درصد کالوسزایی ریزنمونههای هیپوکوتیل (75 درصد) در ژنوتیپ اردستانی مشاهده شد که در محیط کشت MS حاوی IBAmg l-1 5/0 + TDZmg l-1 8/0 بدست آمد. بیشترین درصد باززایی مستقیم (5/37 درصد) در ریزنمونههای هیپوکوتیل ژنوتیپ نیشابوری در محیط کشت MS حاوی IBAmg l-1 05/0 +TDZmg l-1 35/0 حاصل شد.
حمیرا هادیزاده؛ مهدی محب الدینی؛ بهروز اسماعیل پور؛ اسماعیل چمنی
چکیده
کاسنی (Cichorium intybus L.) گیاه دارویی مهمی میباشد که به دلیل داشتن انواع مختلف ترکیبات دارویی حائز اهمیت میباشد. این تحقیق به منظور بهینهسازی کالوسزایی و باززایی گیاه کاسنی با استفاده از ریز نمونههای برگ و دمبرگ مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام گردید.در این آزمایش از غلظتهای مختلف نفتالین ...
بیشتر
کاسنی (Cichorium intybus L.) گیاه دارویی مهمی میباشد که به دلیل داشتن انواع مختلف ترکیبات دارویی حائز اهمیت میباشد. این تحقیق به منظور بهینهسازی کالوسزایی و باززایی گیاه کاسنی با استفاده از ریز نمونههای برگ و دمبرگ مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام گردید.در این آزمایش از غلظتهای مختلف نفتالین استیک اسید (NAA) (0، 1/0،3/0، 6/0، 1 میلیگرم در لیتر)، بنزیل آدنین (BA) (0، 1/0، 5/0، 1، 5/1 میلیگرم در لیتر) و کینتین (KIN)(0، 5/0، 1، 5/1 میلیگرم در لیتر) استفاده گردید. صفات درصد کالوسزایی، درصد باززایی، تعداد نوساقههای باززایی شده در هر ریز نمونه بررسی شد. در ترکیب هورمونی نفتالین استیک اسیدو بنزیل آدنین در هر دو ریز نمونه برگ و دمبرگ در همه ترکیبهای هورمونی کالوسزایی مشاهده شد. در ترکیب هورمونی نفتالین استیک اسید و کینتین بیشترین درصد کالوسزایی در ریز نمونه برگ در محیط کشت حاوی 3/0 میلیگرم در لیتر نفتالین استیک اسید در ترکیب با هورمون کینتین با غلظت 1 و یا 5/1 میلی گرم در لیتر مشاهده شد و در ریز نمونه دمبرگ بیشترین درصد کالوسزایی در محیط کشت حاوی 3/0 میلیگرم در لیتر نفتالین استیک اسید و 1 میلیگرم در لیتر کینتینحاصل شد. در ترکیب هورمونی نفتالین استیک اسیدو بنزیل آدنین در هر دو ریز نمونه برگ و دمبرگ بیشترین باززایی از لحاظ درصد و تعداد نوساقه در محیط کشت موراشیگ و اسکوگ (MS) حاوی 3/0 میلیگرم در لیتر نفتالین استیک اسید و 1/0 میلیگرم در لیتر بنزیل آدنینبدست آمد. در ترکیب هورمونی نفتالین استیک اسید وکینتیندر ریز نمونه برگ بیشترین باززایی از لحاظ درصد و تعداد نوساقه در محیط کشت موراشیگ و اسکوگحاوی 1/0 میلیگرم در لیتر نفتالین استیک اسید و 1 میلیگرم در لیتر کینتین و در ریز نمونه دمبرگ در محیط کشت موراشیگ و اسکوگ حاوی 3/0 میلیگرم در لیترنفتالین استیک اسید و 5/0 میلیگرم در لیتر کینتین بدست آمد.
مهدی محب الدینی؛ مختار جلالی جواران؛ هوشنگ علیزاده؛ فریدون مهبودی؛ حسین خسروی
چکیده
چکیده
گیاه کاهو (Lactuca sativa L.) از جمله سبزیهای برگی متعلق به خانواده چتریان (Asteraceae) میباشد. دستکاری ساختار ژنتیکی کاهو نیازمند یک روش پایا و موثر کشت بافت و انتقال ژن میباشد. با توجه به اینکه گیاه کاهو یک بیوراکتور بسیار مناسب به منظور تولید پروتئینهای نوترکیب به ویژه واکسنهای خوراکی است لذا در قالب این پروژه تحقیقاتی سعی شده ...
بیشتر
چکیده
گیاه کاهو (Lactuca sativa L.) از جمله سبزیهای برگی متعلق به خانواده چتریان (Asteraceae) میباشد. دستکاری ساختار ژنتیکی کاهو نیازمند یک روش پایا و موثر کشت بافت و انتقال ژن میباشد. با توجه به اینکه گیاه کاهو یک بیوراکتور بسیار مناسب به منظور تولید پروتئینهای نوترکیب به ویژه واکسنهای خوراکی است لذا در قالب این پروژه تحقیقاتی سعی شده است علاوه بر بهینهسازی سیستم کشت بافت این گیاه، مکانیسم مناسب انتقال ژن به آن تعیین گردد. ابتدا اثرات سن ریزنمونه کاهو ( کوتیلدونهای 3 و 7 روزه ژنوتیپ محلی اهواز) و 7 ترکیب مختلف از هورمونهای رشد گیاهی بر روی القا کالوس و شاخهزایی مستقیم آزمایش شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا شد. حساسیت کوتیلدونهای کاهو به آنتیبیوتیک هیگرومایسین با کشت کوتیلدونها روی محیط انتخابی دارای غلظتهای مختلف هیگرومایسین ارزیابی شد. برای انتقال ژن از آگروباکتریوم سویه LBA4404 حاوی پلاسمید pCAMBIA1304 استفاده شد و روش PCR برای بررسی گیاهان تراریخته مورد استفاده قرار گرفت. بالاترین میزان القا کالوس با استفاده از محیط کشت M1 حاوی 54/0 میکرومولار NAA و 44/0 میکرومولارBA برای نمونههای کوتیلدونی 7 روزه بدست آمد. همچنین تعداد بالای شاخهزایی مستقیم در محیطهای کشت M1 (حاوی 54/0 میکرومولار NAA و 44/0 میکرومولار BA) و M7 (حاوی 1/0 میکرومولار NAA و 44/0 میکرومولار BA) حاصل شد. مقدار 15 میلیگرم در لیتر هیگرومایسین بطور کامل از باززایی نمونههای غیر تراریخت جلوگیری کرد و بنابراین غلظت 15 میلیگرم در لیتر از آنتیبیوتیک در محیط کشت انتخابگر استفاده شد. شرایط بهینهای برای تراریختگی، از همکشتی ریزنمونههای کوتیلدونی با آگروباکتریوم در محیط MS بدون هیچ تنظیم کننده رشدی بدست آمد. آنالیزهای اولیه گیاهان باززایی شده در محیط انتخابگر، در سطح DNA و با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژن hph صورت پذیرفت و گیاهان تراریخته انتخاب شدند.
واژههای کلیدی: کاهو، دستورزی ژنتیکی، کشت بافت، شاخهزایی مستقیم، ژن انتخابگر hph