میوه کاری
سعیده خدایی؛ ابراهیم گنجی مقدم؛ محبوبه زمانی پور
چکیده
از آنجاییکه ایران یکی از مناطق خشک و نیمهخشک جهان است و با توجه به اهمیت فراوان آب در کشاورزی، انجام تحقیقاتی برای مقابله با تنش خشکی بهمنظور تولید محصولات باکیفیتتر بسیار حائز اهمیت است. در این راستا، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر سه گونه قارچ مایکوریزا آربوسکولار بر برخی ویژگیهای مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی نهالهای ...
بیشتر
از آنجاییکه ایران یکی از مناطق خشک و نیمهخشک جهان است و با توجه به اهمیت فراوان آب در کشاورزی، انجام تحقیقاتی برای مقابله با تنش خشکی بهمنظور تولید محصولات باکیفیتتر بسیار حائز اهمیت است. در این راستا، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر سه گونه قارچ مایکوریزا آربوسکولار بر برخی ویژگیهای مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی نهالهای هلو در شرایط تنش خشکی انجام شد. قارچهای مایکوریزا آربوسکولار با ریشه گیاهان مختلف همزیستی دارند و تأثیر گستردهای بر رشد آنها دارند. این قارچها در استقرار اولیه گیاه در شرایط خشکی مؤثر هستند. قارچهای مایکوریزا آربسکولار با افزایش رشد و جذب عناصر غذایی بهویژه فسفر، مقاومت گیاه را در برابر کم آبی افزایش میدهند. بهمنظور بررسی اثر سه گونه قارچ مایکوریزا آربوسکولار بر برخی خصوصیات دانهالهای هلو تحت شرایط تنش خشکی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل دو عامله در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای آزمایش شامل: تنش خشکی در چهار سطح (40، 60، 80 و 100 درصد ظرفیت مزرعه) بهعنوان فاکتور اول و کاربرد قارچ مایکوریزا در 14 سطح (سه گونه قارچ مایکوریزا شامل Glomus mosseae، Glomus intraradices و Glomus hoi در غلظتهای مختلف، مخلوط این سه گونه هر کدام در سه غلظت (75، 100 و 125 گرم در گلدان) به همراه کود شیمیایی (100 گرم سوپر فسفات تریپل به ازای هر گلدان) و تیمار کود شیمیایی (بدون قارچ مایکوریزا) و شاهد (بدون کود شیمیایی و قارچ مایکوریزا) بهعنوان فاکتور دوم بودند. نتایج نشان دادند که در شرایط تنش خشکی، مقادیر حجم ریشه، شاخص سبزینگی، فلورسانس کلروفیل، نشت یونی برگ، کلونیزاسیون ریشه و فسفر برگ کاهش یافتند. بعلاوه، با افزایش شدت تنش (40 درصد ظرفیت مزرعه)، صفات مورد مطالعه تحت تأثیر منفی بیشتری قرار گرفتند. با توجه به نتایج بهدستآمده در این آزمایش، استفاده از قارچهای مایکوریزا (G. mosseae و G. intraradices) در کاهش اثرات تنش خشکی مؤثر بودند. همچنین، استفاده از این قارچها اثر مثبتی بر کاهش نشت یونی برگ در شرایط کم آبی شدید داشتند. با توجه به نتایج این آزمایش، بهترین تیمار مربوط به قارچ مایکوریزا گونه G. mosseae بود و بیشترین تأثیر را در کاهش اثرات منفی تنش به جای گذاشت.
گیاهان زینتی و فضای سبز
بدری غلامیان دهکردی؛ سعید ریزی؛ مسعود قاسمی قهساره
چکیده
بهمنظور بررسی تاثیر طیفهای نور LED و جیبرلیکاسید (GA3) بر کیفیت نشاء سیکلمن (Cyclamen persicum) آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. گیاهان از مرحله جوانهزنی بهمدت چهار ماه تحت تاثیر دو سطح از طیفهای نوری LED شامل نسبتهای 70: 20: 10 و 40: 40: 20 درصد با رنگهای سفید: قرمز: آبی با شدت یکسان 100 میکرومول بر مترمربع ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تاثیر طیفهای نور LED و جیبرلیکاسید (GA3) بر کیفیت نشاء سیکلمن (Cyclamen persicum) آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. گیاهان از مرحله جوانهزنی بهمدت چهار ماه تحت تاثیر دو سطح از طیفهای نوری LED شامل نسبتهای 70: 20: 10 و 40: 40: 20 درصد با رنگهای سفید: قرمز: آبی با شدت یکسان 100 میکرومول بر مترمربع بر ثانیه، در محفظهای طراحی شده (که عوامل محیطی تا حد امکان در آن تحت کنترل بود) قرار گرفتند و GA3 در چهار غلظت صفر، 20، 40 و 60 میلیگرم برلیتر و در سه نوبت روی برگها افشانش شد. بر اساس نتایج، بیشترین تعداد برگ و سطح برگ بهترتیب در تیمار 40: 40: 20 و 70: 20: 10 مشاهده شد. طول ریشه در غلظت 60 میلیگرم بر لیتر GA3 افزایش یافت و نزدیکترین تاریخ گلدهی گیاه از برهمکنش تیمار 70: 20: 10 و غلظت صفر میلیگرم بر لیتر GA3 بدست آمد. بیشترین مقدار کلروفیل b و قند محلول برگ از برهمکنش تیمار 40: 40: 20 و غلظت صفر میلیگرم برلیتر GA3 مشاهده شد. شاخصهای Ψ-0 (حداکثر عملکرد کوانتومی فتوشیمیایی اولیه) و φ-E0 (عملکرد کوانتومی انتقال الکترون) در غلظت صفر میلیگرم بر لیتر GA3 و VJ (فلورسنس متغیر نسبی) در غلظت 40 میلیگرم برلیتر GA3 افزایش یافت. بالاترین میزان ABS/RC (تراکم مرکز واکنش بهازاء مقدار انرژی نورانی جذب شده) از برهمکنش تیمار 40: 40: 20 و غلظت 60 میلیگرم بر لیتر GA3 بدست آمد. نتایج این تحقیق نشان میدهد کاربرد تجاری لامپهای LED برای پرورش نشاء سیکلمن برای دستیابی بهنتایج مشابه با این پژوهش باید با در نظر گرفتن سایر هزینهها با احتیاط انجام شود.
سبزیکاری
سعید خسروی؛ مریم حقیقی
چکیده
هورمونهای گیاهی نقش موثری بر رشد و توسعه گیاهان و افزایش مقاومت به تنشها دارند، براسینواستروئیدها از هورمونهای گیاهی میباشند که به صورت موثری مقاومت به تنش خشکی را در محصولات زراعی و باغی افزایش میدهند. بنابراین در پژوهشی، تأثیر براسینواستروئید (BR) بر غلظت پرولین، آمینواسید، پروتئین، محتوای آبسیزیکاسید در گیاه فلفل ...
بیشتر
هورمونهای گیاهی نقش موثری بر رشد و توسعه گیاهان و افزایش مقاومت به تنشها دارند، براسینواستروئیدها از هورمونهای گیاهی میباشند که به صورت موثری مقاومت به تنش خشکی را در محصولات زراعی و باغی افزایش میدهند. بنابراین در پژوهشی، تأثیر براسینواستروئید (BR) بر غلظت پرولین، آمینواسید، پروتئین، محتوای آبسیزیکاسید در گیاه فلفل دلمهای تحت تنش خشکی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی بر روی گیاه فلفل دلمهای (Capsicum annuum L.) رقم ̔̕Castello چهار تیمار خشکی با استفاده از محلول پلیاتیلنگلیکول 6000 در چهار سطح صفر، 6-، 7-و 8- بار اعمال شد. براسینواستروئید در دو سطح شاهد و 1 میکرومولار به حالت محلولپاشی استفاده شد. نتایج نشان داد با افزایش شدت تنش خشکی وزن تر (41 درصد) و خشک ساقه (66 درصد) کاهش یافت و شدت اثر مخرب تنش در ساقه با کاربرد براسینواستروئید، در تنش ملایم بیشتر بود اما در ریشه در همه سطوح تنش با روند یکسانی کاهش اثرات مخرب را نشان داد. کاربرد براسینواستروئید باعث کاهش شاخصهای تنش ازجمله پرولین (7 درصد) و اسیدآبسزیک (50 درصد) شد و این کاهش در میزان پرولین بخصوص در سطوح بالاتر تنش بیشتر بود. میزان اسیدآمینه و پروتئین با تنش خشکی کاهش یافت و کاربرد براسینواستروئید نتوانست به طور موثری از این کاهش خصوصاً در مورد ترکیبات و میزان آمینواسید موثر باشد. به طور کلی به نظر میرسد کاربرد براسینواستروئید در غلظت 1 میکرومولار بر موجب کاهش اثرات منفی تنش و حفظ خصوصیات رویشی گیاهچههای فلفل دلمهای تحت تنش خشکی میگردد.
سید محمد باقر رضوی نیا؛ نسیبه پورقاسمیان؛ فرزاد نجفی
چکیده
آلودگی خاک به فلزات سنگین به دلیل خطرات زیست محیطی که برای سلامت انسان دارد، در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است. به منظور بررسی واکنشهای زیستی گیاه دارویی بادرنجبویه (Melissa officinalis) در شرایط تنش کادمیم و سرب، این مطالعه در طرح فاکتوریل و در قالب بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار در شرایط گلخانهای انجام شد. کادمیم ...
بیشتر
آلودگی خاک به فلزات سنگین به دلیل خطرات زیست محیطی که برای سلامت انسان دارد، در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است. به منظور بررسی واکنشهای زیستی گیاه دارویی بادرنجبویه (Melissa officinalis) در شرایط تنش کادمیم و سرب، این مطالعه در طرح فاکتوریل و در قالب بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار در شرایط گلخانهای انجام شد. کادمیم در چهار سطح (صفر، 6، 12 و 24 میلیگرم کادمیم در کیلوگرم خاک) به عنوان فاکتور اول و سرب در چهار سطح (صفر، 150، 300 و 450 میلیگرم سرب در کیلوگرم خاک) به عنوان فاکتور دوم در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد با افزایش غلظت کادمیم و سرب وزن خشک اندام هوایی و ریشه، میزان پروتئین، میزان فتوسنتز، سرعت تعرق و کارایی فلورسانس کلروفیل کاهش معنیدار یافت، با این وجود، این کاهش در حضور کادمیم بیش از سرب مشاهده شد. اثر متقابل دو عنصر نیز صفات مذکور را کاهش داد. همچنین میزان مالون دی آلدهید، درصد اسانس و پرولین با افزایش غلظت هر دو عنصر در محیط افزایش یافت. با اینحال اثر متقابل دو عنصر بر صفات مذکور نشان داد که همراهی دو عنصر با یکدیگر باعث کاهش اثر منفی هر یک از عناصر به تنهایی میشود. افزایش غلظت هریک از عناصر کادمیم و سرب به تنهایی غلظت همان عنصر را در بخش هوایی و ریشه به طور معنیداری افزایش داد و این مسئله بیانگر رابطه مستقیم بین مقدار فلز در محیط و جذب آن توسط گیاه است. غلظت کادمیم در بخش هوایی و ریشه در بالاترین سطح کادمیم (24 میلیگرم بر کیلوگرم خاک) ، به ترتیب 96/1و 98/0(میکروگرم بر گرم وزن خشک) گزارش شد. غلظت سرب در بخش هوایی و ریشه در بالاترین سطح آن (450 میلیگرم برکیلوگرم خاک) به ترتیب 55/3 و 02/2 (میکروگرم بر گرم وزن خشک) گزارش شد. همچنین اثر متقابل دو عنصر نشان داد که افزایش کادمیم در محیط باعث کاهش غلظت سرب در گیاه شد و افزایش غلظت سرب در محیط باعث کاهش غلظت کادمیم در گیاه شد. هیچ یک از دو عنصر سرب و کادمیم در اسانس این گیاه مشاهده نشد. همچنین در سطوح 12 و 24 میلیگرم کادمیم در کیلوگرم خاک (سطوح بالای کادمیم)، افزایش غلظت سرب از 150 به 450 میلیگرم، فاکتور انتقال کادمیم را 97/6 و 26/11 درصد افزایش داد. از مطالعه حاضر می توان دریافت که به طور کلی، گیاه از کادمیم بیشتر از سرب آسیب دیده و اثر بازدارندگی کادمیم و سرب روی یکدیگر تقریباً در تمام صفات مشاهده شد، همچنین با توجه به عدم حضور عناصر در اسانس، شاید بتوان گیاه بادرنجبویه را به عنوان گزینه مناسبی جهت کشت در مناطق آلوده معرفی نمود.